عشق یعنی ب تخم ماهی ها..

ساخت وبلاگ
و تو انگار هرگز وجود نداشته ای.. .. درخشش ابدی یک ذهن بی آلایش رو دوباره نگاه کردم. دوباره و اینبار فهمیدم. وقتی جوئل تمام اونچه از کلمنتاین داشت رو جمع می کرد و داخل اون کیسه ی سیاه می ریخت، فیلم رو نگه داشتم. نگاهم توی اتاق چرخید. و فکر کردم اگر من مجبور بودم اونچه ک من رو یاد تو می اندازه رو جمع کنم و تحویل بدم، اول باید از خودم شروع کنم. از دست هام، چشم ها، لب ها.. از پاهام، از گردنم ک گردنبند تو رو، از قفسه ی سینه م و سنگینی داخلش..  و فکر کردم ک اگر امکانش بود، کاری ک اون دو کردند رو انجام می دادم؟ رفتن ب کلینیک فراموشی و پاک کردن تو از سلول سلول مغزم.. پاک می شدی و من بدون این تراژدی خا عشق یعنی ب تخم ماهی ها.....
ما را در سایت عشق یعنی ب تخم ماهی ها.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fanew08 بازدید : 188 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:42

تام بارها تکرار می کنه: دیس ایزنت هپنینگ.. این داره اتفاق نمی افته (و چندین سال پیش دوستی گفت: استفاده از کلمه ی  داره  برای نشون دادن حال استمراری، رو فقط تو این شهر دیده.. و وات د ف اک!!) صبحه، خوابی ک دیشب ک نه، بعد چهار و خوندن اس ام اس ها دیدم، آشفته م کرده. تلاش می کنم با حس تهوع صبحگاهی م مبارزه کنم. تهوعی ک نه از سر ترس ناشی از دیدن اون خواب ها، بلکه از ترس ندیدن اون تو واقعیته.. دیدن صحنه های آشنا از گذشته ی زنجیرشده به حافظه م و تجربه ی دوباره ی حس خوب اون ها اما اینبار تنها ب شکل یک رویا.. و بعدش بیداری. و تکرار دیس ایز هپنینگ.. این داره اتفاق می افته.. داره اتفاق میفته و میرسه زما عشق یعنی ب تخم ماهی ها.....
ما را در سایت عشق یعنی ب تخم ماهی ها.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fanew08 بازدید : 193 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:42

هزار چیز برای گفتن.. و وقتی این صفحه باز میشه یه هیچِ بزرگ جایِ اون "هزار" رو می گیره. دارم کنار میام. کنار میام اما وقتی ابی میگه: دور میشی، میری، نگرانت میشم.. تمامِ دنیام سقفِ خونه های رودبارِ تو سی و یک خرداد شصت و نه میشه.. می میرم زیر این سقف. نه، قصد ندارم نجات بدم خودم رو. به ثانیه های پلیر نگاه می کنم اما نمی بندمش. امی لی تو لیثیم میگه :I`m in love with my sorrow، منم عاشق این اندوهم.. دلم می خواد برای یکبار، اولین و آخرین بار هر چیزی رو ک هرگز ازش ننوشتم بنویسم و درش رو ببندم. که تموم شه اما انگشتام همونطور ک تایپ می کنن، پاکشون هم می کنن.. دیشب ک نوشتی دلت برام خیلی.. دلم لرزید اما عشق یعنی ب تخم ماهی ها.....
ما را در سایت عشق یعنی ب تخم ماهی ها.. دنبال می کنید

برچسب : دوستت,دارم,توانی,برویمب, نویسنده : fanew08 بازدید : 189 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:42

عشق یعنی ب تخم ماهی ها.....
ما را در سایت عشق یعنی ب تخم ماهی ها.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fanew08 بازدید : 210 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:42

یکی دوبار. فقط یکی دو بار دیگه می نویسم و مخاطب "تو"یی هست ک هرگز نخواهد خواند. و نباید. تو اون پلی، وقتی جویی دیالوگ ها رو جلوی کیت می گفت، بعد هر جمله می گفت: ناتینگ گفت باهات حرف میزنم و هیچی، نگاهت می کنم و هیچی،.. و بوسیدش.. و گفت هیچی ناتینگ و حالا منم. اسمم رو صدا می زنی، هیچی. از روزم می پرسی، هیچی. برام چیزی می فرستی، هیچی. هیچ در من و من، وقت نوشتن این ها این وقت شب بعد از نوشتن اینکه تمایلی بهت ندارم، تمام آهنگای پلی لیستم رو می زنم تا برسم ب اهنگی از دیستربد. تا دیوید تند بگه: اونها هنوز نمی دونن ک تو پر از دردی؟.. می زنم جلو تمام آهنگایی ک می خوان ما ری نای احساساتی رو بیدار کنن.  عشق یعنی ب تخم ماهی ها.....
ما را در سایت عشق یعنی ب تخم ماهی ها.. دنبال می کنید

برچسب : سول,گان,کلد, نویسنده : fanew08 بازدید : 208 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:42


2 سال گذشت، کجا رفتی دختر؟ برگرد، این اشک ها راه برگشت رو نشونت میده..


عشق یعنی ب تخم ماهی ها.....
ما را در سایت عشق یعنی ب تخم ماهی ها.. دنبال می کنید

برچسب : شاد, نویسنده : fanew08 بازدید : 219 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:42

مطلقا هیچ حسی ندارم. گوش دادن ب استیون ویلسون هم ماریِ درونم رو بیدار نمی کنه. اما نمی دونم از گت بیزی دایینگ ب گت بیزی لیوینگ تغییر وضعیت دادم یا برعکس. و نمی دونم این بی حسی الانم رو مدیون سمتِ آبی آتش م یا شلوغ بودنِ سرم این روزها. اما هر چ ک هست این کتاب نور بود. دو روز پیش صفحه ی نویسنده ش رو پیدا کردم و براش نوشتم ک چطور کلماتش رنج م رو کم کردند و بهم شهامت دادند ک قدمی رو ب راهی ک خیلی وقته می دونم تنها راهِ درسته، بردارم... سخاوتمندانه زود جوابم رو داد. نوشت: "دلم می خواد براتون بگم که این کلمات شما تا چه حد نفس من رو تازه کرد".. و نفس منم تازه شد. عشق یعنی ب تخم ماهی ها.....
ما را در سایت عشق یعنی ب تخم ماهی ها.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fanew08 بازدید : 207 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:42

ما، تنها رنجی ک از در رنج نبودن می بریم، رنجِ ناآشناییِ! مفهومی تازه از غربت. عجز در برابر موقعیتی کاملا نو. و منظور از ما، ماست. همین مایی ک اینجا و اونجا جسته و گریخته از اندوه می نویسیم. همین مایی که من مثل قطره ای از دریا، تنها یکی از اون بینهایت ب دیوار خورده ها هستم. این چند روز، این بی حسی ها، این چیزی برای هزاربار تکرار کردنش و سلیلکویی ای بی توقف درباره ش نداشتن، این خلاء،.. ترسناک تر از اونِ ک فکر می کردم. در ناپایداری این بی رنگی شکی نیست اما همیشه فکر می کردم جور دیگه ای خواهد بود. حداقل این چندروز رهایی طعمی خواهد داشت اما این ملسی تهوع آور بوده.. مقاومت بی فایده ست. در هم میشکنه عشق یعنی ب تخم ماهی ها.....
ما را در سایت عشق یعنی ب تخم ماهی ها.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fanew08 بازدید : 218 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:42

مامان، ناگهان وسط شام گفت خدا رو شکر ک فلانی باعث شد ما تو رو داشته باشیم.. وگرنه از تنهایی دق می کردم.. و ده ثانیه طول کشید تا بفهمم ربط برده شدن اسم ت به بودنم رو. ده ثانیه طول کشید که فکرم از صد کیلومتر فاصله به صد متر برسه، ب پسر همسایمون.. ک هم اسم توئه. که بیست و نه سال پیش وقتی خواهر و برادرم با شوق میرفتن خونشون تا با خواهر کوچکش بازی کنن بهشون گفت برید به مادرتون بگید براتون خواهر بیاره، من نمی گذارم با خواهر من بازی کنین.. و استارت رو در فکر این دو نفر زد که میشه بجای بازی با بچه ی همسایه، بچه ای باشه ک مال خودشون باشه.. و مامان رو کلافه کردند تا من بیام. و اومدم و دوتایی ب قول مامان عشق یعنی ب تخم ماهی ها.....
ما را در سایت عشق یعنی ب تخم ماهی ها.. دنبال می کنید

برچسب : سامتینگ,جست,چنجد,این,مای,ورلد,اند,ایتس,کیلینگ, نویسنده : fanew08 بازدید : 237 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:42

ما ریا زنگ زده بود. مامان هرجا دونات میبینه بهش خیره میشه، میره تو فکر.. .. خیره میشد و ب من فکر می کرد.. و وقتی برگشت اولین چیزی ک گفت اینبود ک ما ری دونات هات تو کیفمه. و من در نبردی مضحک خودم رو به انبوه دوناتی ک توی دستم بود باختم. بغض م رو به بوی آشناش، به بسته بندی بی تغییرش، به همه چیز باختم. تلاشی بی سرانجام برای نگه داشتن قطره ها اما نشد. مادرم فهمید و غمگین نگاهم کرد. هیچ نگفت و اجازه داد تو بغلم بگیرمشون و به ریه بکشم بوی شیرینشون رو. ب ریه های خالی م.  ب اتاقم رفتم و تو عمیق ترین جای کمدم پنهانشون کردم. لعنت ب همه ی دونات های دنیا و ب تو ک.. فا ک یو و تمام اونچه ازت در من باقی موند عشق یعنی ب تخم ماهی ها.....
ما را در سایت عشق یعنی ب تخم ماهی ها.. دنبال می کنید

برچسب : انادر,بریک,این,واال, نویسنده : fanew08 بازدید : 234 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:42